
هنگامی که گشت ارشاد به عنوان یکی از خشن ترین نیرو های حکومتی، مرتکب شنیع ترین اعمال غیرانسانی شده و فاسد ترین سران نظام آن را تایید می کنند، نتیجه همین رخت سیاهیست که بار دیگر به اجبار به مردم پوشانده می شود. قتل سیستماتیک و ددمنشانه مهسا امینی توسط ماموران گشت ارشاد، تجلی ۴۴ سال سرکوب و وحشی گری است که نظم فعلی موجودیت و بقای خود را با آن گره زده و فضای خفقان را بر جامعه تحمیل کرده است. نیروی انتظامی جمهوری اسلامی که اسما وظیفه تامین امنیت مردم را دارد، در قامت یکی از مهم ترین بازو های سرکوب ظاهر شده و با نقض حقوق اساسی و تعدی به جان و مال مردم، امنیت را از شهروندان ایرانی سلب می کند و آن ها را به قتل می رساند. مهسا امینی تازه ترین قربانی این نیرو و نمودی از خشونت سیستماتیک گشت های وحشت در جمهوری اسلامی است. تصویر غم انگیز بستری شدن او در بیمارستان کسری تهران در حالی منتشر می شود که نشانه هایی از شکنجه و ضرب و شتم نیرو های پلیس، در بدن اون پیداست. ولی طبق روال معمول در حاکمیت، هیچ یک از نهاد های مسئول نه تنها پاسخگوی جنایات خود نیستند بلکه با امپراطوری دروغ و رسانه های وابسته داخلی و خونشوران و عملههای بینالمللی شان که برای تکه استخوانی از سفره جان ملت دریوزگی میکنند، شروع به انتشار اخبار نادرست و واژگونی حقیقت دربارهی این جنایت دهشتناک میکنند. مسئله حجاب اجباری حال به عنوان یک خط قرمز برای حکومت تلقی می شود و هرگونه مقاومت مردم در برابر این تحجر فکری، با شدید ترین شکلِ سرکوب پاسخ داده می شود. مهسا امینی اولین قربانی این سرکوب ها نیست و آخرین آنها نیز نخواهد بود. سپیده رشنو، یکی دیگر از قربانیان این مسئله، در تابستان امسال توسط یکی از وابستگان به حکومت تهدید، و سپس روانه بازداشتگاه شد. او که در برابر تهدید های یک آمر به معروف که پشتش به حمایت قاتلین ملت گرم بود با شجاعت تمام ایستادگی کرده بود، توسط خادمین استبداد بازداشت و با چهره ای مغموم و شکنجه شده در صدا و سیمای ننگین جمهوری اسلامی، مجبور به اعتراف اجباری شد. این بردگان تاریکی خواستند تا به زعم خود با القای دوباره فضای ارعاب در جامعه ملتمان را به اطاعت از دستورات و اوامر حاکمان متحجر و تمدنستیز وادارند، غافل از این که روح آزادیخواهی و استبدادستیزی ملت ایران هیچگاه سر در برابر پیامآوران وحشت و توحش خم نخواهد کرد. دانشجویان پلی تکنیک هیچگاه خود را از مردم جدا ندانسته و علی رغم تلاشهای مذبوحانه پیاده نظام سلطه برای خفه کردن دانشگاه، صدای بی قدرتان را خواه در سقز باشد، خواه در زاینده رود و ایذه و ماهشهر، منعکس میکند و هر نقطه از ایران و مردمش را پارههای عزیز تن خود میدانند. ما دانشجویان پلیتکنیک به عنوان بخشی کوچک از ملت بزرگ ایران، همراه و پشتیبان برادران و خواهران عزادار و خشمگین کرد خود که در کردستان، در برابر هجوم بی امان گلولهها سینه ی خود را سپر کرده اند هستیم و میدانیم روزی قاتلان مهسا و تمامی قربانیان ۴ دهه گذشته که چند صباحی پایههای کاخ ستم خود را بر سیل خون مردممان بنا کردهاند، به دست عدالت ملت سپرده خواهند شد.
جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) شهریور ۱۴۰۱